کردستان شمالی ترکیه

دوازدهمین کنگرۀ حزب بلشویک (کوردستان شمالی-ترکیه) با موفقیت به پایان رسید

حزب بلشویک (کوردستان شمالی-ترکیه) (BP (NK-T)), 

آغاز...

52سال پیش، رفیق ابراهیم کایپاک‌کایا و رفقایش باعث گسست بزرگی در جنبش انقلابی کمونیستی کوردستان شمالی-ترکیه شدند.در سال1972، رفیق ابراهیم کایپاک‌کایا و تعداد کمی از مبارزان کمونیست پیروی وی پس از مبارزۀ ایدئولوژیکی که علیه خط رویزیونیستی در حزب انقلابی کارگران و دهقانان ترکیه که در آن زمان در درون آن سازماندهی شده بودند به راه انداختند، روابط سازمانی خود را با"ریویزیونیسم شفق"1قطع کرده و حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست را تأسیس کردند.تأسیس حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست یک طغیان کمونیستی انقلابی در درون چپ کمالیست ناسیونالیست-جناح چپ در شمال کوردستان-ترکیه بود که سال ها به نام کمونیسم/سوسیالیسم سازماندهی می‌کرد، و به معنای برافراشتن پرچم مارکسیسم-لنینیسم بود.دولت فاشیست ترکیه اهمیت این شورش را به بهترین نحو درک کرد.حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست بهیکی از اهداف حملات شدید دولت تبدیل شد.این حزب مدت کوتاهی پس از تأسیس، متحمل شکست شدید سازمانی شد.رفیق ابراهیم کایپاک‌کایا، بنیانگذار حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست و تعدادی از کادرهای بنیان‌گذار توسط دولت فاشیست ترکیه به زندان افتادند.رفیق ابراهیم کایپاک‌کایا رفتار کمونیستی مثال‌زدنی‌ای از خود نشان داد و به هر قیمتی که شده تسلیم نشد و رازی را فاش نکرد و به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسید.

دولت فاشیست رفیق ابراهیم را کشت، اما نتوانست جلوی گسترش دیدگاه‌های انقلابی و مارکسیستی-لنینیستی او را بگیرد.انقلابیونی که عقاید او را درست می‌دانستند، به مبارزه ادامه دادند.اولین کنفرانس حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیستکه پس از تمهیدات طولانی در سال 1978تشکیل شد2، هم مرحلۀ تأسیس و هم مرحلۀ بازسازی را ارزیابی کرد و در مورد انتقاد از خود تصمیم گرفت.قطعنامه‌ها و خودانتقادی اولین کنگرۀ حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست اسنادی راهگشا برای توسعۀ حزب در راستای تبدیل شدن به یک حزب بلشویک واقعی بودند.دوران بین اولین کنگرۀ حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست در 1978تا کنگرۀ دوم در سال 1981قوی‌ترین و توده‌ای‌ترین دوره در تاریخ این حزب بود.دو خط در درون حزب شکل گرفت که در این دوره به‌طور فزاینده‌ای آشکار شد.خط اول، خط هنوز شرمگین مائوئیست-منشویک بود که ابراهیم کایپاک‌کایا را قدیسی تقریباً دست‌نیافتنی می‌دانست، انتقاد از خود در کنگرۀ اول را رد می‌کرد و برخی انحرافات از مارکسیسم-لنینیسم را کمکی به مارکسیسم-لنینیسم می‌دانست و به نام دفاع از "ایدۀ مائوتسه‌تونگ"در سطح بین‌المللی از آن دفاع می‌کرد.3

خط دوم، خط بلشویکی بود که برای پیشبرد و تعمیق خودانتقادی، که گام مهمی برای جدا شدن از اشتباهات دورۀ بنیانگذاری حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست بود، مبارزه می‌کرد، از طبقۀ کارگر به عنوان مبنایی برای خط مبارزه و سازماندهی حزب حمایت می‌کرد، و طرفدار بلشویزاسیون حزب و مبارزه برای گسست رادیکال از رویزیونیسم در عرصۀ بین‌المللی بود.این مبارزه بین دو خط در کنگرۀ دوم که بدون تدارکات کافی و در شرایطی بسیار سخت در فوریۀ 1981برگزار شد به اوج خود رسید.رهبران جناح منشویک4 در میان اکثریت نمایندگان -که اغلب آنها اسناد مناظرۀ جاری در داخل حزب و اسناد مرجع اصلی مورد اشاره در آن مناظره را نخوانده بودند-، موفق شدند با خط بلشویکی بر مبنای احساسات تخاصم ایجاد کنند.کمیتۀ مرکزی منشویک‌ها که در کنگرۀ دوم انتخاب شد، در مبارزات درون‌حزبی از روش‌های اپورتونیستی بورژوایی برای انحلال بلشویک‌ها استفاده کرد.در این محیط، بلشویک‌ها در حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست در مارس 1981اعلام کردند که قدرت کمیتۀ مرکزی دوم را به رسمیت نمی‌شناسند و همۀ روابط سازمانی را با منشویک‌ها قطع کرده و حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست(بلشویک)را تأسیس کردند. 10سال پس از آنکه ابراهیم حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست را تأسیس کرد، این مهم‌ترین گسست در تاریخ جنبش کمونیستی کوردستان شمالی-ترکیه بود.با این گام، راه برای ایجاد یک سازمان بلشویکی، یک "حزب بلشویک"در تاریخ جنبش کمونیستی کوردستان شمالی-ترکیه هموار شد.

در این سفر طولانی که در مارس 1981با نام حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست(بلشویک)آغاز شد، در کنگرۀ پنجم که در سال 1994برگزار شد، گامی برای از بین بردن اشتباه گرفته شدن با حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیستِ منشویک برداشت که یک سری جانشین داشت.بلشویک‌ها تصمیم گرفتند تا با نام حزب بلشویک (کوردستان شمالی-ترکیه)به سفر دشوار و در عین حال شرافتمندانۀ خود در راه کمونیسم ادامه دهند.

و امروز ...

43سال پس از تأسیس و 30سال پس از تغییر نام آن به حزب بلشویک، در مارس/آوریل 2024دوازدهمین کنگرۀ حزب ما برگزار شد.

کنگرۀ دوازدهم ما توسط نمایندگان منتخب در انتخاباتی دموکراتیک در تمام سازمان‌های حزبی تشکیل شد.

علاوه بر چند نمایندۀ بدون حق رأی، نمایندگانی از دو سازمان خواهر ما یعنی ابتکار عمل بلشویک در آلمان و ابتکار عمل برای ایجاد یک حزب کمونیست انقلابی در اتریش نیز دعوت شده بودند و کمک‌های ارزشمندی به کنگرۀ ما کردند.

کنگرۀ دوازدهم ما همچون همۀ کنگره‌هایی که تاکنون برگزار کرده‌ایم، تحولات ایدئولوژیک-سیاسی در فاصلۀ بین دو کنگره را ارزیابی کرد.این ارزیابی‌ها بر اساس گزارش سیاسی که قبل از کنگره توسط کمیتۀ مرکزی دورۀ یازدهم برای بحث در داخل حزب و به نزدیکان حزب ارائه شده بود انجام شده، و انتقادات و پیشنهادات مکتوب دریافت شده بود.

انتقادات، پیشنهادات و مشارکت‌های مکتوب دریافتی بر اساس مباحثات دربارۀ گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی و گزارش تشکیلاتی کمیتۀ مرکزی که قبل از کنگره به روی حلقۀ داخلی و نزدیک به حزب گشوده شده بود، نیز در جلسۀ کنگرۀ ما مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

در مورد دیدگاه‌های ارائه شده در گزارش سیاسی ارائه‌شده توسط کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ ما و انتقادات و پیشنهادات مکتوب دریافت‌شده از درون و حول و حوش حزب در مورد آن‌ها، بحث‌های پرجنب و جوش و سازنده‌ای در کنگرۀ ما صورت گرفت.گزارش سیاسی با تغییرات و اضافات انجام‌شده بر مبنای این مباحثات به سند اساسی کنگرۀ دوازدهم ما تبدیل شد.

در کنگرۀ دوازدهم در مورد ارزیابی‌های سیاسی، بحث‌برانگیزترین موضوع این مسئله بود که آیا درست است جمهوری ترکیه را دولتی بنامیم که هم اکنون به مقولۀ "قدرت امپریالیستی"تعلق دارد.

*در رابطه با این موضوع در داخل حزب ما، جمهوری ترکیه در چند زمینه درگیر اقدامات امپریالیستی است؛

*در شمال کوردستان، بخش‌هایی از جنوب و غرب کوردستان و قبرس شمالی یک قدرت استعمارگر/اشغالگر است؛

*دولت استعمارگر ترکیه در بسیاری از کشورها (جنوب کوردستان، آذربایجان، بوسنی و هرزگوین، لیبی، لبنان، قطر، سومالی، آلبانی، بعشیقۀ عراق)پایگاه‌های نظامی دارد؛

*اخیراً تلاش‌های خود را برای متحد کردن قدرت جمهوری‌های تورک تشدید کرده است؛

*در تلاش است تا به قدرتی مسلط در اتحادیۀ کشورهای اسلامی تبدیل شود؛

*یک قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه است؛

*به ویژه در دهۀ اخیر، به یک قدرت امپریالیستی رقیب برای قدرت‌های امپریالیستی مسلط در قارۀ آفریقا تبدیل شده است؛

*بورژوازی بزرگ ترکیه مقدار قابل توجهی سرمایه به خارج صادر می‌کند و بخش قابل توجهی از درآمد و سودش از این سرمایه‌گذاری‌ها را انتقال می‌دهد؛

*در دورۀ اخیر با سرمایه‌گذاری‌ها و پیشرفت‌هایش به ویژه با اولویت صنعت تسلیحات، جایگاه مهمی در سطح جهانی در این زمینه کسب کرده است؛

*اجماع نظر وجود دارد که جمهوری ترکیه در جهت امپریالیزاسیون در حال پیش‌روی است و در این توسعه پیشرفت بسیار چشمگیری داشته است.

ما در تمام فعالیت‌های حزبی خود، هدف امپریالیستی بورژوازی ترکیه و گام‌های مشخصی را که برای رسیدن به این هدف برداشته است، نشان داده و افشا کرده‌ایم.و با این حال ما استدلال کرده‌ایم که در تقسیم‌بندی کلی جهان، جمهوری ترکیه، به‌عنوان یک کشور سرمایه‌داری نسبتاً توسعه‌یافته، همچنان در ردۀ کشورهای تحت ستم وابسته به امپریالیسم قرار دارد.در طول فرآیند تدارک کنگرۀ دوازدهم و طی کنگرۀ ما، بحث‌هایی مطرح شد مبنی بر این که آیا تحولات به چنان بلوغی رسیده است که ما را ملزم کند در تقسیم‌بندی کلی جهان جمهوری ترکیه را در مقولۀ قدرت ستمگر و امپریالیستی در نظر بگیریم.برخی از رفقا از این دیدگاه دفاع کردند.در نتیجه پس از مباحثات مقرر شد که تحقیقات و بحث‌هایی که انجام دادیم برای اتخاذ چنین تصمیمی کافی نبوده و این به‌معنای تغییر خط حزبی ما در نقطه‌ای تعیین‌کننده است.بر اساس این قرار، تصمیم گرفته شد که این موضوع در دورۀ آتی در محور برنامۀ کاری تئوریک قرار گیرد.

کنگرۀ دوازدهم ما با تصویب قطعنامه‌ای در مورد نکاتی که در روند بررسی‌های ما دربارۀ ارزیابی گام‌های برداشته‌شده در اتحاد جماهیر شوروی در رابطه با آزادی زنان تغییر یافت، گامی مهم در پیشبرد خط مشی حزب ما برداشت.این قطعنامه همچنین به بحث در مورد نقش اشتباهات انجام‌شده در معکوس کردن کمک می‌کند.

کنگرۀ دوازدهم ما بر اساس ارزیابی تحولات سال های 2019تا 2023، در کانتکست برخی مسائل ایدئولوژیک، تصمیمات زیر را اتخاذ کرد:

برخی مسائل ایدئولوژیک

سیاست هویت

در دورۀ 2019-2023، ما در مواجهۀ ایدئولوژیک با نظریه‌پردازیِ وضعیت چندپارۀ فعلی که در حال حاضر وجود دارد قرار داشتیم، که در آن هر گروه اجتماعی در مبارزه فقط به مشکلات خاص خود توجه دارد.این نظریۀ بورژوایی که مدعی تقسیم‌شده بودن جامعه است، و ادعا می‌کند که جامعه نه به طبقات، بلکه به هویت‌ها تقسیم می‌شود، و درست این است که هر هویتی مبارزۀ خاص خود را دارد و در واقع طبقاتی وجود ندارند، در نهایت نظریه‌ای است که اتحاد مبارزه‌ها برای دستیابی به یک هدف مشترک را غیرممکن می‌کند و در نتیجه حکومت سرمایه‌داری را به‌طور نامحدود طولانی می‌سازد.

به هر حال، همۀ "هویت"‌های مجزا به شکلی جداگانه در خلأ زندگی نمی‌کنند.همۀ هویت‌های "جدا"در یک نظام سرمایه‌داری زندگی می‌کنند.و افراد از هر هویتی که باشند، به طور عینی دارای هویتی طبقاتی جدای از آن هویت‌های خاص هستند.به عنوان مثال، اگر زن که تحت ستم مردسالاری قرار دارد کارگر باشد، جزء طبقۀ کارگر است.اگر آن زن یک خرده‌بورژوا باشد، به طبقۀ متوسط خرده‌بورژوا تعلق دارد.فردی که در جامعه به دلیل هویت جنسی خود تحت ستم قرار می‌گیرد نیز عضوی از این یا آن طبقه است.فردی که در سطح ملی مورد ستم قرار می‌گیرد نیز از این یا آن طبقه است و غیره و غیره.و راه رهایی و آزادی واقعی در نهایت در سرنگونی قدرت بورژوازی است که امروز در موقعیت مسلط قرار دارد.این انقلاب به رهبری پرولتاریا است که راه برابری، آزادی و رهایی واقعی را برای همۀ "هویت"ها باز خواهد کرد.

آیا بشریت آینده‌ای فوق‌العاده خواهد داشت؟

بردگی "هوش مصنوعی"؟

مهم‌ترین پیشرفت فناوری در جهان بین سال‌های 2019تا 2023در زمینۀ هوش مصنوعی بوده است.این برنامۀ "از پیش آموزش‌دیده"قادر است به تمام اطلاعات از پیش موجود در اینترنت دسترسی داشته باشد و بر اساس این اطلاعات یک متن مشخص بنویسد یا تصویری تولید کند.این پیشرفته‌ترین دستگاه هوش مصنوعی ساختۀ بشر تا به امروز است.این مرحلۀ بعدی "رایانه"است که در ابتدا فقط برای ذخیرۀ اطلاعات دیجیتالی در نظر گرفته شده بود که برای کاربر فقط قابل دسترسی است.چت‌جی‌پی‌تی مانند همۀ ابزارهای ساخته‌شده توسط انسان، ابزاری است که می‌تواند زندگی انسان را تسهیل کند.اما ابزاری است که در صورت استفادۀ نادرست خطرات زیادی را به همراه دارد.تمام اطلاعات موجود در اینترنت فقط دانش دایره‌المعارفی و انباشت دانش بشری تا به امروز نیست.امروز، ما در مورد بشریتی صحبت می‌کنیم که در محیط دیجیتال "شفاف"شده است، جایی که هر خریدی که با کارت انجام می‌دهد، و هر تماس تلفنی که می‌گیرد ضبط می‌شود، و هر قدمی که برمی‌دارد توسط دوربین‌ها نظارت می‌شود و غیره.چت‌جی‌پی‌تی ماشینی است که می‌تواند دانش کامل بشریت و همچنین اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار داشته باشد.شخص یا شرکتی که چنین ماشین/برنامه‌ای را به کار می‌گیرد و آن را کنترل می‌کند و دولتی که در پشت آن قرار دارد، در آینده می‌تواند واقعیت را چنان که می‌خواهد دستکاری کند و می‌تواند هر فرد را از طریق کنترل اطلاعات خصوصی مردم به سمتی که می‌خواهد هدایت کند.در نظام سرمایه‌داری که کعبه، قبله، دین و ایمانش بالواقع پول و سود است، توسعه در این راستا خواهد بود و انحصارات مختلف هوش مصنوعی و دولت‌های پشت سر آن‌ها در میان خود دعوا می‌کنند که چه کسی انحصار "حقیقت مصنوعی"را صاحب بشود.این "هوش مصنوعی"نیست که برای بشریت بزرگ خطرناک است، بلکه سرمایه‌داری است که از آن استفاده می‌کند.

راه استفاده از این تکنیک برای منافع بشریت بزرگ از طریق انقلاب پرولتری است که کنترل را از سرمایه‌داران سلب کرده و به دست پرولتاریا، طبقۀ کارگر و دولت کارگران خواهد سپرد.

و کمونیسم از هیچ چیز، به اندازۀ رویزیونیسم رنج نمی‌برد

ریویزیونیسم جریانی ایدئولوژیک است، جنبشی سیاسی، که نقش اصلی را در خفه کردن اولین گام‌های برداشته‌شده به سوی سوسیالیسم ایفا می‌کند، و این فرصت را برای بورژوازی فراهم می‌کند تا داستان‌هایی از قبیل "کمونیسم فروپاشیده"را نقل کند و اعتبار سوسیالیسم/کمونیسم را در طبقۀ کارگر از بین ببرد.خطر ریویزیونیسم از آنجا ناشی می‌شود که اغلب به نام مارکسیسم و گاهی به نام مارکسیسم-لنینیسم صحبت می‌کند و بنابراین می‌تواند در جنبش مترقی/انقلابی/سوسیالیستی جایی پیدا کند.ریویزیونیسم در تاریخ مارکسیسم به اشکال مختلفی ظاهر شده است.ریویزیونیسم تمام حکومت‌هایی که تحت رهبری طبقۀ کارگر تأسیس شده بودند را خورد، فاسد کرد و فروریزاند.در این مرحله، هیچ قدرت دولتی تحت رهبری پرولتاریا وجود ندارد که رویزیونیست‌ها آن را نابود کنند.اما سازمان‌ها و جنبش‌های انقلابی-دمکراتیک-سوسیالیستی-کمونیستی وجود دارند که می‌توانند در آن مشارکت کنند، و ریویزیونیسم آن‌ها را در باتلاق رفرمیستی غرق کند و به نیروی ذخیرۀ بخشی از بورژوازی تبدیل کنند.

در تقسیم جهان سرمایه‌داری به دو اردوگاه امپریالیستی که امروزه در عرصۀ بین‌المللی در حال وقوع است و هر روز بیشتر نمایان می‌شود، ریویزیونیسم به نام تحلیل مارکسیستی، اردوگاه اطراف چین و روسیه را به عنوان اردوگاه جنوب جهانی در برابر غرب جهانی اردوگاه فقرا در برابر ثروتمندان جهان می‌داند.جریان ریویزیونیست مسلط امروزی با برچسب زدن چین به عنوان یک قدرت بزرگ سوسیال‌امپریالیستی، روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ امپریالیستی و اردو زدن در اطراف آن‌ها به عنوان یک اردوگاه امپریالیستی که به دنبال افزایش سهم خود در مبارزه برای تقسیم کردن جهان است، شدیداً مخالفت می‌کند.کسانی که در جریان ریویزیونیستی امروز که از عناصر مختلف ریویزیونیستی تشکیل شده مسلط هستند، بازماندگان و جانشینان کسانی هستند که دیروز سوسیال‌امپریالیسم روسیه را "سوسیالیسم زنده"می‌نامیدند و در انقلاب فرهنگی چین مائو را دیکتاتوریِ فاشیستیِ فئودالی می‌دانستند.چین سوسیال‌امپریالیستی امروزی -برای پرهیز از سوسیالیستی نامیدن آن-، به عنوان "قدرتی که هدف سوسیالیسم را پیش روی خود قرار داده و در این مسیر پیشروی می‌کند"به عنوان قدرت انقلاب جهانی در نظر گرفته می‌شود.مبارزۀ ایدئولوژیک با آن‌ها یکی از مهم‌ترین وظایف ایدئولوژیک است.

کنگرۀ دوازدهم ما همچنین در مورد وضعیت و وظایف مبارزات طبقۀ کارگر و خلق‌ها در عرصۀ بین‌المللی در دورۀ اخیر مشاهداتی به شرح زیر داشت:

بین‌المللی شدن مبارزات طبقۀ کارگر و خلق‌ها

وضعیت و وظایف

در بازۀ زمانی 2019-2023جنبش‌های توده‌ای طبقۀ کارگر و خلق‌ها در کشورهای مختلف جهان مانند اکوادور، شیلی، لبنان، عراق و غیره رخ داد.اقدامات توده‌ای که قبل از کرونا تمایل به افزایش داشتند، در طول دوران کرونا به طور کلی راکد ماندند و کاهش یافتند، اما به طور کامل متوقف نشدند.به عنوان مثال، شورش‌های مردمی در سریلانکا و کلمبیا در دورۀ کرونا رخ داد.در اروپا، عمدتاً انکارگران کرونا بودند که در دورۀ کرونا به خیابان‌ها آمدند.

از اواسط سال 2021، جهان به حالت "عادی"بازگشت.در سراسر جهان طبقۀ کارگر دست به اعتصابات و اقدامات مقاومتی بزرگ و کوچک زده است، برای افزایش دوبارۀ دستمزدهای واقعی که به بهانه کرونا کاهش یافته بود، و برای بازپس‌گیری برخی حقوق سلب‌شده مبارزه می‌کند و ... .در مجموع، مبارزۀ طبقاتی طبقۀ کارگر در کشورهای مختلف در سال 2023 -تا اعتصابات عمومی کوتاه‌مدت-عمدتاً در محدودۀ نظم، و در محدودۀ مطالبات تدافعی و اقتصادی باقی ماند.اعتصابات سیاسی کوتاه‌مدت توسط کارگران باراندازها در برخی از کشورها برای جلوگیری از صادرات تسلیحات به اوکراین یک استثناء بود.جدای از این، مبارزۀ طبقاتی طبقۀ کارگر با مطالبات مستقیم طبقاتی خود از مرزهای مبارزه فراتر نرفت.به عنوان مثال، اقدامات برای عدالت اقلیمی عموماً به عنوان یک مبارزۀ جداگانه که خارج از مبارزۀ طبقاتی کارگران قرار دارد تصور و برای آن مبارزه می‌شد.در فضایی که سازماندهی نیروهای کمونیستی در طبقۀ کارگر در سطح جهان در پایین‌ترین سطح تاریخ قرار دارد، و در جایی که سازماندهی طبقۀ کارگر حتی در اتحادیه‌های اصلاح‌طلب و زرد در سطحی بسیار نازل قرار دارد، این امر نمی‌تواند به صورتی غیر از این باشد.

در نتیجۀ ضعف فوق‌العادۀ سازماندهی کمونیستی در طبقۀ کارگر، جنبش طبقۀ کارگر در محدودۀ مبارزه برای مطالبات مستقیم اقتصادی خود باقی می‌ماند، در حالی که سایر مبارزات برای حقوق و آزادی‌های دموکراتیک نیز به عنوان مبارزاتی در مسیرهای جداگانۀ خود باقی می‌مانند.در غیاب رهبری کمونیستی و رهبری طبقۀ کارگر، این جنبش‌ها، از جمله توده‌ای‌ترین و مبارزترین جنبش‌ها، از خواسته‌های اصلاحات درون نظم تحت رهبری بورژوازی و خرده‌بورژوازی فراتر نمی‌روند.

توده‌ای‌ترین و مبارزترین جنبش‌های آن دوره، جنبش اقلیمی و جنبش زنان بود."جمعه‌ها برای آینده"، به رهبری فعالان جوان آب و هوا، در اوج خود توانست ده‌ها میلیون جوان را که عمدتاً در سن مدرسه/دانشگاه بودند در بیش از 100کشور به‌طور همزمان گرد هم بیاورد.در این جمعه‌های اعتراضی برای آینده که شعار "تغییر سیستم، نه تغییر اقلیمی"به‌طور گسترده مطرح شد، آنچه از تغییر سیستم فهمیده می‌شد، ضرورت سوسیالیسم به جای نظام سرمایه‌داری و غیره نبود، بلکه ضرورت یک سیاست اقلیمی صحیح در درون نظام سرمایه‌داری بود.جنبش‌های "آخرین نسل"و "شورش علیه انقراض"، که "اعتصاب‌های اقلیمی"و تظاهرات روزانۀ توده‌ای مسالمت‌آمیز در گروه‌های اکتیویستی جنبش اقلیمی را ناکافی می‌دانند، با اقدامات مبارزه‌جویانه‌تر برای خود نامی ساخته و می‌سازند.با وجود اینکه اقدامات سازماندهی‌شده توسط این گروه‌ها کنش‌های مبارزه‌جویانه‌ای مانند توقف ترافیک هوایی برای مدتی کوتاه با چسباندن خود به باند فرودگاه یا توقف موقت تردد از طریق چسباندن خود به آسفالت در تقاطع‌های مهم بوده، اما در نهایت خواسته‌های ملموس آن‌ها از خواسته‌های اصلاح‌طلبانه فراتر نمی‌رود.در برخی از کشورهای "دمکراتیک"که بورژوازی در چنین جنبش‌های رفرمیستی پتانسیلی انقلابی می‌بیند، حتی می‌تواند آن‌ها را به عنوان "گروه‌های تروریستی"طبقه‌بندی کرده و ممنوعشان کند.پیامدهای منفی تغییر اقلیم در دورۀ آتی بسیار واضح‌تر مشاهده و تجربه خواهد شد.بر این اساس، ممکن است این جنبش توسعه یابد، توده‌ای‌تر و مبارزه‌جویانه‌تر شود و گروه‌هایی انقلابی از آن بیرون بیایند که مسئلۀ سیستم را در مسیر درست مطرح کنند.وظیفۀ کمونیست‌ها در اینجا این است که ایده‌های درست کمونیستی را وارد این جنبش کنند.

در این دوره، جنبش زنان یکی از پویاترین و فراگیرترین جنبش‌های جهان بود.در همۀ کشورها، اقدامات مشارکتی بسیار شدید و گسترده علیه خشونت مردان علیه زنان و تجاوزات جنسی در دستور کار قرار داشت.جنبش "من نیز"که در صنعت سرگرمی علیه آزار جنسی علیه زنان آغاز شد، به زودی به یک جنبش جهانی حقوق زنان تبدیل شد.در ایران، جنبش "ژن، ژیان، ئازادی" (زن، زندگی، آزادی)که به عنوان تظاهرات علیه خشونت رژیم ملاها علیه زنان در اعتراض به قتل مهسا امینی آغاز شد، به شورش زنان در ایران تبدیل شد و میلیون‌ها نفر از مردم را در تظاهرات در سراسر جهان متحد کرد.با این حال، این جنبش‌ها نظام سرمایه‌داری مسلط را به عنوان یک کل زیر سؤال نمی‌بردند.این وظیفۀ کمونیست‌ها است که جنبش زنان را با جنبش طبقاتی متحد کرده و این دو جنبش را همراه با سایر جنبش‌های دموکراتیک به بخشی از مبارزه برای سوسیالیسم بدل سازند.در اینجا ما وظیفه داریم عناصر انقلابی درون این جنبش را به‌دست آورده و یک جنبش زنان کمونیستی به رهبری زنان کمونیست ایجاد کنیم.بدون شک این وظیفه‌ای بسیار دشوار است.اما تا زمانی که این امر محقق نشود، جنبش زنان یک جنبش بورژوایی زنان و جنبشی در درون نظام سرمایه‌داری باقی خواهد ماند.جنبش‌های علیه نژادپرستی نیز نقش مهمی در جنبش‌های توده‌ای طی دوره‌ای که به تحلیل آن می‌پردازیم، ایفا کردند.در این دوره جنبش "جان سیاه‌پوستان مهم است"که به عنوان جنبشی اعتراضی علیه خشونت نژادپرستانۀ پلیس و قتل سیاه‌پوستان در ایالات متحده آغاز شد، در سراسر جهان گسترش یافت.در اینجا نیز کسانی که پیوند بین نژادپرستی و سرمایه‌داری را در درون جنبش افشا کردند، اقلیت کوچکی در کنش‌هایی بودند که میلیون‌ها نفر را بسیج کردند.بزرگ کردن این اقلیت یک وظیفه است!

در غیاب پیشاهنگ کمونیستی، رهبری طبقۀ کارگر، همۀ جنبش‌های آزادی‌بخش ملی به‌عنوان جنبش‌هایی در درون نظام سرمایه‌داری توسعه می‌یابند.به عنوان مثال، همانطور که در اوکراین دیدیم، این جنبش‌ها توسعه می‌یابند یا به جنبش‌هایی تبدیل می‌شوند که توسط قدرت‌های بزرگ امپریالیستی و قدرت‌های منطقه‌ای در جنگ خود برای تقسیم جهان، ابزاری شده و مورد استفاده قرار می‌گیرند.

بله، امروزه در شرایطی که بی‌عدالتی جهان سرمایه‌داری آشکار شده، و ابعاد استثمار و انگل‌وارگی به سطوح غیرقابل تصوری رسیده است، ابعاد مبارزات کارگران، ستم‌دیدگان، مطرودان و "داغ نفرت خودگان این جهان"به اندازه‌ای که این وضعیت ایجاب می‌کند و در واقع آن‌ها را مجبور می‌کند که باشند بزرگ نیست.و مهم‌تر از آن تکه‌تکه شدن آن‌هاست.اما این مبارزات وجود دارد.مشکل اصلی عدم وجود رهبری کمونیستی در این مبارزات است.بنابراین، وظیفۀ اصلی کمونیست‌ها امروز تلاش برای ایجاد این رهبری، و در مرکز قرار دادن مبارزه برای ایجاد حزب کمونیست است.

سوسیالیسم یا سقوط به بربریت!

نزدیک به 1میلیارد از 8میلیارد نفر جمعیت جهان اکنون در خط گرسنگی یا زیر خط گرسنگی زندگی می‌کنند.

انباشتی از ثروت وجود دارد، ثروتی از محصولات در مقیاسی که قبلاً هرگز وجود نداشته است.این ثروت برای تأمین یک زندگی راحت برای کل جمعیت جهان و بیشتر کافی است.اما سالانه میلیون‌ها کودک از گرسنگی می‌میرند.

این چگونه اتفاق می‌افتد؟ گزارش آکسفام منتشرشده در سال 2021چگونگی آن را نشان می‌دهد.بر اساس این گزارش، از ماه مارس 2020که کووید-19به عنوان یک بیماری همه‌گیر اعلام شد، تا پایان سال 2021، 26تریلیون دلار ثروت در جهان ایجاد شده است. 63درصد از این ثروت نصیب 1درصد ثروتمند جهان شده است.بر اساس گزارش آکسفام، ثروت میلیاردرهای دلاری جهان هر روز 2.7میلیارد دلار افزایش می‌یابد.به ازای هر 1دلاری که یک نفر از 90درصد جهان از ثروت جدید جهانی به‌دست می‌آورد، هر عضو باشگاه میلیاردرها 7/1میلیون دلار از همان منبع دریافت می‌کند!

در چنین دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، در بیش از 30منطقه جنگ در جریان است.و پولی که در یک سال برای تدارک تقسیم مجدد جهان صرف مخارج نظامی می‌شود، 24/2تریلیون دلار است!

چنین دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، گام‌به‌گام توسط حاکمان به یک جنگ همگانی کشیده می‌شود که در آن ابعاد بالایی از بربریت تجربه خواهد شد.

چنان دنیایی است که 80میلیون نفر برای نجات جان عریان خود از جنگ، گرسنگی، بیماری و پیامدهای فاجعۀ آب و هوایی در مسیرهای مهاجرت هستند.

چنان دنیایی است که زنان در آن انسان‌های درجه دو هستند.

این دنیایی است که نژادپرستی در آن بیداد می‌کند.در بیشتر نقاط جهان فاشیسم در قدرت است.

چنان دنیایی است که تعادل طبیعی در آن به‌هم خورده و منابع طبیعی زندگی روزبه‌روز از بین می‌رود.

دنیایی است که به هر کجا که نگاه کنی، در بربریت و انسان‌ستیزی به سوی نابودی می‌رود.

دلیل این روند، شیوۀ مسلط تولید و زندگی است!سرمایه‌داری!نظام امپریالیستی سرمایه‌داری!

راه حل:سرنگونی نظام سرمایه‌داری است.چاره در انقلاب‌هایی است که توسط پرولتاریا رهبری شود.چارۀ آن سوسیالیسم است!

راه حل در آن امر ساده‌ای‌ست که انجام آن دشوار است.چاره کمونیسم است!

انتخاب میان بد و بدتر، سیاست انقلابی نیست

کنگرۀ ما در چارچوب جامعه‌شناسی جامعۀ کردستان شمالی-ترکیه، به مشاهداتی که در دورۀ قبل انجام داده بودیم، مبنی بر اینکه این کشور ساختاری دارد که اساساً مجموعه‌ای از "جماعت‌هایی با اعتقادات راسخ"(جماعت‌ها)است، دقت بخشید.

در کانتکست وضعیت "چپ"در کوردستان شمالی-ترکیه، مشخص شد که اکثریت قریب به اتفاق این "چپ"به‌دور از انقلابی بودن است و ضعف عمومی "چپ"در عمل کردن به صورت افتادن به دنبال دُم کسی که در جنگ قدرت بین طبقات حاکم "کمتر بد"، یا "در بین بدها خوب"باشد به نام قوی شدن، منعکس می‌شود.این امر خاطرنشان می‌کند که معیار اصلی سیاست انقلابی در کشورهای ما امروزه این است که خود را با خطوط ضخیم از این سیاست فاسد و فرمان‌بردارانۀ دو شر کوچک‌تر متمایز کند.

کنگرۀ دوازدهم ما بار دیگر اذعان داشت که اوضاع و تحولات اقتصادی و سیاسی چه در جهان و چه در کشورهای ما تغییر اساسی در وضعیت را اجباری و ضروری می‌کند؛ بدیل تغییر رادیکال، سقوط به بربریت است.راه تغییر رادیکال، انقلاب‌های دموکراتیک و سوسیالیستی به رهبری طبقۀ کارگر است.

وظیفۀ فوری در این رابطه چیست؟، پاسخی که کنگرۀ دوازدهم ما به پرسش "چه باید کرد؟"می‌دهد به شرح زیر است:

امروز مهم‌ترین و فوری‌ترین وظیفۀ انقلابیون ایجاد احزاب بلشویکی است که انقلاب‌ها را در همۀ کشورها رهبری و هدایت، و ساخت احزاب موجود را تعمیق کنند.

این کاری سخت و طاقت‌فرسا است.با آسیب‌های ناشی از ریویزیونیسم در جنبش کمونیستی، ایده و عمل سوسیالیسم/کمونیسم عموماً اعتبار خود را در میان توده‌های کارگران و زحمتکشان از دست داده است.سازماندهی بخش پیشتاز طبقۀ کارگر در حزب کمونیست از طریق کار در درون طبقۀ کارگر؛ قرار دادن طبقۀ کارگر در مواضع انقلابی در پشت سر بخش پیشتاز طبقۀ کارگر در شرایط وجود یک وضعیت انقلابی با چشم‌انداز امروزی همچون یک رؤیا به نظر می‌رسد.

اما چیزی که شبیه رؤیا به نظر می‌رسد، رؤیا نیست.انقلاب اکتبر به رهبری بلشویک‌ها در روسیه در سال 1917و تجربۀ ساخت سوسیالیسم در سال‌های پس از آن نشان داد که انقلاب و سوسیالیسم رؤیا نیستند.

کاری که باید انجام داد، و راهی که باید رفت روشن است.

ما در دورۀ پیشِ روی، همچنان که تاکنون انجام داده‌ایم، در مسیر درستی که تعیین کرده‌ایم پیگیرانه قدم خواهیم گذاشت.

ما یک خورشید سرخ داریم که در انتهای این مسیر طلوع خواهد کرد!

مسائل تشکیلاتی کنگرۀ دوازدهم

بخش مهمي از كار كنگرۀ دوازدهم، سلسله تصميماتی انضمامی بود كه بر اساس بحث‌ها و ارزيابی‌های رفیقانه در مورد وضعيت تشكيلاتي و مسائل حزب ما اتخاذ شد.

در حوزۀ سازمانی، بحث در مورد اولویت و به‌ویژه در مورد مشکلات جذب جوانان جدید به صفوف حزب بلشویک مطرح شد.در این زمینه، دلایل فاصلۀ بین گنجینۀ نظری/سیاسی عظیم ایجادشده توسط کار جمعی در 43سال تجربۀ ما در ساختن "حزب بلشویک"و قدرت سازمانی که در مقایسه با آن بسیار عقب‌مانده است، مورد بحث قرار گرفت.مشخص شد که مشکل اصلی در اینجا خطاها و کاستی‌هایی نیست که بدون شک هر یک از رفقا یا سازمان‌ها بدان دچار شده‌اند، بلکه مشکل نگرش غالب "وقفه ایجاد کردن"از نظر مشارکت سازمان‌یافته در آرمان کمونیسم واقعی است.اثرات منفی انحطاط ریویزیونیستی و عقب‌‌نشینی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و تعدادی از دولت‌های دموکراتیک خلقی که زمانی مثال‌زدنی بودند و به عنوان نمونه‌های مثبت از اعتبار زیادی در بین زحمتکشان برخوردار بودند، امروزه نیز وجود دارد و تأثیرگذار است.این را هم به این‌ها اضافه کنید، که در واقعیت کشورهای ما، اقدامات و نگرش‌های خاصی به نام انقلابی‌گری انجام می‌شود که زحمتکشان را از انقلابی‌گری دور می‌کند و جذب جوانان جدید به فعالیت‌های سازمان‌یافتۀ کمونیستی را دشوار می‌سازد.البته این بدان معنا نیست که نمی‌توان بیشتر و بهتر عمل کرد.

دوازدهمین کنگرۀ ما در اینجا به بحث و ارزیابی رفیقانۀ جمعی دربارۀ اشتباهات و کاستی‌های احتمالی هر یک از رفقای سازمان‌مان پرداخت؛ و یک بار دیگر تأکید کرد که این امر از اهمیت تعیین‌کننده‌ای برخوردار است که با استفادۀ صحیح از مکانیسم نقد مارکسیستی-لنینیستی و خودانتقادی بر این اشتباهات غلبه کنیم.

در مباحثه بر سر مسائل سازمانی، بر اساس برخی تحولات اخیر اصلاحات و اضافات اندکی در اساسنامۀ ما انجام شد.

کنگرۀ ما با مرخص کردن کمیتۀ مرکزی یازدهم و انتخاب کمیتۀ مرکزی جدید، کار خود را با موفقیت به پایان رساند.

فراخوان کنگرۀ ما

رفقا، اعضای حزب بلشویک،

وظیفۀ ما این است که تصمیمات کنگرۀ دوازدهم خود را برای پیشبرد و تعمیق ساختن حزب خود به سلاحی مؤثر تبدیل کنیم.بیایید این وظیفه را با تمام توانمان انجام دهیم.

هواداران حزب بلشویک، حامیان عزیز!

اسناد کنگرۀ دوازدهم ما را مرور کنید، حمایت خود را افزایش دهید!از همه مهم‌تر این‌که:به عنوان عضوی از حزب بلشویک به سوی سازماندهی گام بردارید!

سازمان‌های خارج از حزب بلشویک در کوردستان شمالی-ترکیه که بر اساس سازماندهی در درون طبقۀ کارگر بنا شده‌اید و از ضرورت دیکتاتوری پرولتاریا برای سوسیالیسم دفاع می‌کنید؛ برای مبارزه ایدئولوژیک جدی بر سر اختلافات ایدئولوژیک و عملی با حزب بلشویک گام بردارید!

تمام انقلابیون کوردستان شمالی-ترکیه که خارج از حزب بلشویک و محیط آن خود را کمونیست معرفی می‌کنید، اسناد حزب بلشویک را مطالعه کنید، و به دنبال تماس با آن باشید!

بخش‌هایی از طبقۀ کارگر که در مبارزۀ طبقاتی به میدان می‌آیید!حزب بلشویک، اگر در واقع حزب شما باشد، کلید حل مشکلات خواهد بود.در حزب بلشویک سازماندهی کنید!طبقۀ کارگر ما از همه ملیت‌ها!رستگاری در مبارزۀ طبقاتی انقلابی، و در انقلاب است.حزب بلشویک، به عنوان حزب پیشتاز طبقه، ابزاری برای انقلاب است.در مبارزۀ طبقاتی تحت رهبری حزب بلشویک متحد شوید!

دهقانان و همۀ زحمتکشان کوردستان شمالی-ترکیه!رهایی واقعی شما نیز در انقلاب تحت رهبری طبقۀ کارگر نهفته است.ابزار این انقلاب، حزب بلشویک، ابزار رهایی واقعی شما نیز هست.آن را مطالبه کنید، و از آن حمایت کنید!

زنان کارگر و زحمتکش!حزب بلشویک تیزترین سلاح جنبش آزادی زنان علیه جامعه‌ای‌ست که تحت سلطۀ مردان قرار دارد و شما را به صورت مضاعف استثمار و سرکوب می‌کند.از این سلاح دفاع کنید!مبارزه برای ایجاد جنبش کمونیستی زنان را به مبارزۀ خود تبدیل کنید!ملت‌ها و ملیت‌های تحت ستم کوردستان شمالی-ترکیه!راه رهایی واقعی شما از طریق انقلاب‌هایی است که توسط طبقۀ کارگر رهبری شود.حزب بلشویک ابزار انقلاب‌های تحت رهبری طبقۀ کارگر در کشورهای ما در کوردستان شمالی-ترکیه است.در احزاب بلشویکی سازماندهی کنید!

جامعۀ سوسیالیستی و کمونیستی آینده، جامعه‌ای‌ست که تمامی افراد تحت ستم، به حاشیه رانده‌شده و طردشدۀ جامعه بر اساس هویت‌های مختلف در آن برابری و آزادی واقعی را تجربه خواهند کرد.حزب بلشویک ابزار اصلی این پروژۀ اجتماعی است.از حزب بلشویک حمایت کنید!

جوانانی که نظام حاکم سرمایه‌داری آینده‌تان را تاریک می‌کند و آن را از شما می‌گیرد!جوانی در آینده است، آینده‌ای که در سوسیالیسم و ​​کمونیسم است!حزب بلشویک حزب آزادی و برابری واقعی است، حزب جامعۀ آینده که بر روی پرچمش نوشته شده است:"هرکس به اندازۀ توانش، به هرکس به اندازۀ نیازش".به مبارزان کمونیسم بدل بشوید، و در حزب بلشویک سازماندهی کنید!

کمونیست‌های همۀ کشورها، به مبارزه برای ایجاد و ساختن احزاب بلشویک بپیوندید!در احزاب بلشویک سازماندهی کنید!

بیایید به نیروهای مبارزۀ طبقاتی بین‌المللی بپیوندیم!

بیایید با هم انترناسیونال بلشویک را ایجاد کنیم!

کارگران همۀ کشورها/ خلق‌های تحت ستم متحد شوید!

ابتدای می 2024

1روشنگری انقلابی پرولتری که با نام شفق نیز شناخته می‌شد، اکنون با نام حزب وطن به حیات خود ادامه می‌دهد که در ناسیونالیسم شوونیستی با حزب حرکت ملی در رقابت است.

2کنفرانسی که با حضور نمایندگان منتخب از همۀسازمان‌های حزبی برگزار شد، در واقع یک کنگره بود.

3این مایۀ شرمساری است، چرا که تعدادی از دیدگاه‌های نادرست که به نام "اندیشۀ مائوتسه تونگ"مورد دفاع قرار می‌گرفت، در کنگرۀ اول شناسایی و رد شده بود.حتی کسانی در حزب و اطراف آن بودند که انتقادات درست "اندیشۀ مائوتسه تونگ"را به اشتباه "پیش می‌بردند"و مائو را به‌عنوان یک کل و یا پس از 1957به عنوان یک تجدیدنظرطلب در نظر می‌گرفتند.در چنین محیطی دشوار بود که کسی آشکارا به عنوان یک مائوئیست ظاهر شود و خود را مائوئیست خطاب کند.این کار در دورۀ بعدی در جناح منشویک انجام شد که انشعابات زیادی را تجربه کرد.

4این‌ها سه نفر بودند که نمی‌توانستند مستقیماً در کنگره شرکت کنند، اما از اعتبار زیادی در حزب برخوردار بودند، چرا که جزو بنیان‌گذاران بودند و کمیتۀ مرکزی اول به آن‌ها عنوان "عضو افتخاری"داده بود.چنان اعتباری که به قول یکی از نمایندگان منشویک در کنگرۀ دوم، برخی از افراد بدون خواندن با هر آنچه که آن‌ها می‌نوشتند موافق بودند.یکی از آن‌ها هیچ نقشی در مبارزات درون حزبی نداشت.یکی از آن‌ها در سال‌های بعد به طرفداری از دوغو پرینچک پرداخت.یکی از آن‌ها مدتی در مبارزات سازمان‌یافته شرکت کرد و سپس از این مبارزات خارج شد.او به‌عنوان یک نویسنده و هنرمند انقلابی مستقل، همچنان در نشریات سازمان‌های مختلف حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست-لنینیست دیده می‌شد و مطالبش را با مسئولیت خودش می‌نوشت.